غزلغزل، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

دختر گلم غزل

ده ماهگی و ماجرا های فراوان

سلام عشق ابدی مامان ده ماهگیت مصادف با کلی ماجراهای جور و واجور بود که دست منو برای به روز کردن وبلاگت بسته نگه میداشت.برای همین مدت زمان زیادیه که وبلاگ تو به روز نکردم و پست امروزم خیلی بلند میشه.هرچند هفته دیگه تولدت ولی اشکال نداره وقایع این دو ماه به صورت مختصر برات تعریف میکنم. تو آخرین پستی که گذاشتم تازه داشتی یواش یواش دست به مبل قدم برمیداشتی اما امروز که دارم این مطالب مینویسم خیلی حرفه ای شدی و به راحتی تا دم آشپزخونه رو دست به مبل قدم برمیداری .روز چهاردهم دی ماه هم برای اولین بار بدون کمک خودت به تنهایی ایستادی که البته زمانش کوتاه بود اما از دیشب(هجدهم بهمن) دیگه هر وقت بخوایی میتونی کاملا و بدون کمک بایستی. ...
19 بهمن 1393
1